نعوذ بالله از آن قطر ههای دیده شیخ
چه خانه ها که از این آب کم خراب کند
شنیده ام که به دریای هند جانوری است
که کسب روزی با چشم اشک یاب کند
به ساحل آید و بی حس به روی خاک افتد
دو دیده خیره به رخسار آفتاب کند
شود ز تابش خورچشم او پر از قی و اشک
برای جلب مگس دیده پر لعاب کند
چو گشت کاسه چشمش پر از ذباب و هوام
به هم نهد مژه و سر بزیر آب کند
به آب دیده سوزنده تر ز آتش تیز
تن ذباب و دل پشه کباب کند
چو اشک این حیوان است اشک دیده شیخ
مرو که صید تو چون پشه و ذباب کند
******************
******************